• وقتی عزیزی میره از دستمون

    وقتی بلا میباره از آسمون
    وقتی آدم رونده میشه از خونه
    چاره ای نیست جز گوشه ی میخونه
    اونوقت آدم می میزنه
    به زندگی هی میزنه
    خودشو فراموش میکنه
    به حرف دل گوش میکنه
    واسه اینه که همدم مستا شدم
    رفیق پیمونه به دستا شدم
    از خود و بیگانه جفا دیده ام
    از می و میخونه وفا دیده ام
    وقتی آدم با غم میشه هم خونه
    کسی ازش نمیگیره نشونه
    وقتی خونه درست مث زندونه
    چاره ای نیست جز گوشه ی میخونه